خاطره ششم -پنچ ماهگی
پنج ماهگی پسرم پسرک عزیزم تویی این ماه میتونی کامل به شکم برگردی و دستتم از زیرت در بیاری اگه چیزی رو بخوای تند تند قلت میزنی و میری و به چیزی که میخوای میرسی اما کلا روی زمین بودن و بازی کردن رو دوست نداری عاشق تفریح و گردشی دلت میخواد تو بغل باشی جاهای جدید بری و چیزای جدید ببینی عاشق مو کشیدن مخصوصا موهای منو و هستی خیلی برام جالب مجری برنامه کودک که حرف میزنه تو با زبون خودت باهاش حرف میزنی و جوابشو میدی اما به بقیه برنامه ها بی توجهی یکم سینه خیز میری اما عقبی و از چیزی که می خوای بهش برسی دورتر میشی بعد ناراحت میشی و غر میزنی گریه کردنت خیلی بامزست و همه رو به خنده میندازه صدای موتور درمیاری دوووووووووووووووووووووو ...